- کاریکاتور چهارشنبه سوری | عکس و متن + اشعار خنده دار چهارشنبه سوری (4)
بهترین و جالب ترین کاریکاتورهای روز چهارشنبه سوری را برای شما در قالب کلکسیون زیر آماده نموده ایم که میتوانید ببینید.
متاسفانه زمانبندی خانواده طوری هست که خونه تکونی عید میوفته به سهشنبه
در نهایت چهارشنبه سوری تبدیل میشه به چهارشنبه شوری
همچنین بخوایند : کاریکاتورهای خنده دار و جالب ویژه چهارشنبه سوری
کلش بازان عزیز بیاین چهار شنبه سوری امسال رو فول دراگ برین بیرون :
هم آتیشش بیشتره هم ایر دیفنسی در کار نیستآخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش
و پریدن از روی آن به استقبال نوروز میرویم
سرخی تو از من ، زردی من از تو
جشن باستانی چهارشنبه سوری مبارکآتش روشن کردم و عهد کردم تا خاموش شدنش دعایت کنم
میدانم به انچه میخواهی میرسی ، چرا که من هر بار یک هیزم اضافه می کنم *
چهارشنبه سوریت مبارکبیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان
آتشی بیافروزیم کینهها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتش
و سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیمدوستام قسمم دادن چهارشنبه سوری از روی آتیش نپرم
.
.
.
الکی مثلاً من جیگرم :»ایرانیان شب سرد را به آتش میکشند به امید روزهای گرم و نیک
بهارتان هم چون آتش اهورایی
چهارشنبه سوریتان خجسته و نکو ***هر سال چهارشنبه سوری کلی آدم کور و کر و ناقص میشن
بقیه هم سردرد و ضعف اعصاب میگیرن
همه ی ی هم توافق دارن که اسم اینو بذارن جشن *اینقدر بدم میاد از اینایی که چارشنبه سوری میرن از رو آتیش میپرن
چارشنبه سوری باید جوری باشه دیوارا رو بیاری پایین؛ 2 تا خونه خراب شهاگه این خارجیا میدونستن ما تو چهارشنبه سوری چه رعب و وحشتی ایجاد میکنیم
کلا هالووین رو میبوسیدن و میذاشتن کنار *خداجون
یه کاری کن امشب که از رو آتیش میپره
یخ دلش آب شه بهم بگه دستتو بده به من باهم بپریم*تق تق تق فش فشه، فاصلمون کم بشه، هیزم و نفت و آتیش، دوست دارم خداییش، سیب زمینی به
سیخه، عکس گلت به میخه، غماتو بیار فوتش کن، کینه داری شوتش کن، هوا بهاری میشه، سرما فراری
میشه، زردی ازت دور بشه، هر چی میخوای جور بشه
پیشاپیش 4شنبه سوری و سال نو مـبـارکچهار شنبه سوری روز ملی مبارزه با آرامش اعصاب
بر شما ترقه بازان گرامی مبارک باد
ستاد روانی شدگان چهار شنبه آخر سالسوختن غصههات تو آتیش آرزومه *
4شنبه سوری بر تو آتیش پاره مبارک *دستانت را به من بده ، تا باهم از رو آتش بپریم*
آنان که سوختنـد ، همه ی ی تنها بودند *
4شنبـه سوری مبارک *آتیشی که تو قلبم روشن کردی هیچ آتش نشانی نمیتونه خاموش کنه *
” چهارشنبه سوری مبارک”
واست آتیش روشن کردم که آخر زمستونه
چهار شنبهی آخر سال قلب من آتیش بارونه
غمهاتو آتیش میزنم سرخی آتیش مال تو
چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو
شعر طنز چهارشنبه سوریمش اصغر توی چادر دیدنی شد
پی قاشق زنی شد
که باشد استتار اینجا ضروری*
آهای چهارشنبه سوری*
یکی از جیغ و داد اهل کوچه
کند دندان قروچه
بگوید: داد از این حد بی شعوری*
آهای چارشنبه سوری*
بر اعصـابش زند یکریز
تقه هیاهــوی ترقه
ندارد بیش از این تاب صبــوری
آهای چارشنبه سوری*
مقصــر من نمی گویم تـو هستی
ولی از بمب دستی
چه چشمانی که شد محکوم کوری
آهای چارشنبه سوری*
امید است اینکه با شادی معقول
همه ی ی خوشحال و شنگول
کنیم از شیوهی این عده دوری
آهای چارشنبه سوری
رسیدی و پر از شادی و شوری
آهای چارشنبه سوری*
شنیدم با جوانان جفت و جوری
آهای چارشنبه سوری*
بساط «سرخی تــو، زردی من»
سر هر کوی وبرزن
تو هم چون مردمــان غرق سروری
آهای چارشنبه سوری***
سنت های چهارشنبه سوری
توپ مروارید:
در میدان ارک طهران توپ کهن سالی بود که مدت صد سال بر فراز صفهای جاگرفته بود و چون پیران زمینگیر از جای خود نمیجنبید – شب های چهارشنبه سوری زنان و دخترانی که حاجتی داشتند مخصوصاً آن زنانی که در آرزوی شوهر بودند از آن توپ بالا میرفتند و بر فراز آن دمی مینشستند و از زیر آن میگذشتند و در برآورده شدن آرزوی خود شک نداشتند و بچههای شیرخوار را که به اصطلاح «نحسی» میکردند یا ریسه میرفتند از زیر توپ مروارید و سر در نقاره خانه میگذراندند.این توپ را توپ مروارید مینامیدند و افسانههای گوناگون درباره آن میگفتند.
آتش افروختن:
زیباترین و شاید قدیمترین آداب چهارشنبه سوری آتش افروختن و پریدن از آن و شادی کردن در کنار آتش است. تقریباً در تمام ایران شب چهارشنبه سوری تودههایی از بوتههای خشک بیابانی فراهم میآورند و نزدیک یکدیگر قرار می دهند.
زن و مرد و پیر و جوان در صحن خانه یا در میدانهای عمومی و بر سر چهارسوها و چهارراههای شهر و ده از روی این اخگرهای افروخته یکی پس از دیگری میپرند و در هر جستنی میگویند: ” زردی من از تو سرخی تو از من “؛ یعنی زردی بیماری و ناتوانی را از من بستان و سرخی و شادابی و تندرستی را که
در خود داری به من ببخش. پس از سوخته شدن؛ خاکستری را که از آتش میماند باید در خاک اندازی جمع کنند و از خانه بیرون برند و در کنار دیوار بریزند و آنکس که بیرون ریخته است در بازگشت در میزند؛ باید از درون خانه از او بپرسند: «کیست ؟» و او هم جواب دهد؛ «منم » گویند: «از کجاآمدهای ؟» جواب دهد که: «از عروسی»؛ بپرسند: «چه آوردهای ؟» بگوید: «تندرستی».
کوزه شکستن:
مردم طهران تا چند سال پیش که از سر در نقاره خانه بالا میرفتند کوزهای آب ندیده با خود میبردند و از آنجا به زمین میافکندند و میشکستند و کسانی که بدانجا دسترس نداشتند از بام خویش کوزه را به زمین میافکندند.این کار در بسیاری از نقاط ایران معمول است و عقیده دارند که بلاها و قضاهای بد را در کوزه متراکم کرده اندو چون بشکنند آن قضا و آن بلا دفع شود…
آجیل:
در شب چهارشنبه سوری آجیل خوردن از رسوم و آداب مخصوص است و مخصوصاً بایستی آجیل شور و شیرین باشد. در میان زنان ایران در شب چهارشنبه سوری و حتی مواقع دیگری که کسی را مشکلی در پیش باشد و استجابت مرادی را بخواهد آجیل مخصوصی با آداب و حضور قلب خاصی معمول است که نذر میکنند و داستان شیرینی برای ابتکار آن میگویند.آجیل مشکلگشا از آداب خاص شب چهارشنبه سوری نیست ولی کسانی که بدان اعتقاد کامل دارند گذشته از آنکه شب جمعه آخر هر ماه بدان عمل میکنند؛ شب چهارشنبه سوری نیز به آداب آن میپردازند.
فالگوش:
کسانی که حاجتی دارند شب چهارشنبه سوری نیت میکنند و بر سر چهارراهی یا اگر چهارراه نبود بر سر گذری به فالگوش میایستند و نخستین عابری را که گذشت به سخن او توجه میکنند و هر چه از دهان او برون آمد در استجابت مقصود خود به فال نیک یا به فال بد میگیرند. اگر آن نخستین سخن به اجابت آرزوی صاحب حاجت مطابق باشد آن آرزو برآورده است وگرنه برآورده نیست.همین فال را ممکن است بر پشت در خانهای یا در اطاقی گرفت و باید آهسته بپشت در آمد و بی آنکه کسانی که اندرون خانه یا اطاقند بدانند که کسی بر در ایستاده است گوش فراداد و نخستین سخنی را که گفته می شود در اجابت مقصود خود یا ناروا ماندن آن فال گرفت.
گره گشایی:
کسانی که بخت ایشان گره خورده و عقدهای در کارشان روی داده است چارهای جز آن ندارند که شب چهارشنبه سوری گوشه دستمالی یا چارقدی یا گوشه دیگر از جامه خود و یا پارچهای را گره زنند و بر سر راهی بایستند و از نخستین کسی که بر ایشان گذشت خواستار شوند که آن گره را بدست خود بگشاید ممکن است قفلی را بر پارچه یا دستمال و یا گوشهای از جامه بست و بر سر راه ایستاد و کلید آن را به نخستین کسی که از راه میگذرد داد که با آن کلید قفل را بگشاید و عقده از کار فروبسته آن درمانده باز کند.دفع چشم زخم و بخت گشایی:
برای بخت گشایی در شب چهارشنبه سوری تدابیری معمول است و از همه ی ی شگفت انگیزتر آن است که به دبّاغ خانه میروند و از آب دباغ خانه اندکی برمیدارند و با خود به خانه میآورند و برای گشوده شدن بخت بر سر میریزند.کندر و خوشبو:
یکی از آداب چهارشنبه سوری آن است که زنان بر در دکان عطاری میروند و از او «کندر وشا برای کارگشا» میخواهند و تا عطار برود بیاورد فرار میکنند این دکان باید رو به قبله باشد سپس بدکان دیگری که رو بقبله باشد میروند و «خوشبو» میخواهند که مراد اسفند است و چون عطار پی آن برود باز میگریزند و سپس بدکان سومی که رو به قبله باشد میروند و مقداری کندر و اسپند میخرند و در خانه برای دفع چشم زخم و حل مشکل خود دود میکنند.قلیا سودن:
یکی از وسایل دفع جادو در شب چهارشنبه سوری قلیا سودن است اندکی قلیای خشک در هاون برنجین کوچکی میریزند و هفت دختر نابالغ دسته میزنند و با آب میسایند و بر آن بول میکنند و آن آب را در چهارگوشه صحن خانهای که آن را جادو کردهاند میریزند و یقین دارند که به همین تدبیر جادو باطل می شود.آش بیمار:
در خانهای که بیماری باشد شب چهارشنبه سوری باید در شفای او کوشید که بیماری او به سال دیگر نرسد برای این کار آشی میپزند که در میان زنان به اسم «آش بیمار» یا «آش امام زین العابدین بیمار» معروف است باید بادیه مسین بدست گرفت و با قاشق به در خانهای یا به در اطاق همسایه رفت و چنانکه او نداند که این خواهش از جانب کیست با آن قاشق بر آن ظرف مسین کوبید و صاحب خانه یا اطاق وجداناً مکلف است که چیزی که بتوان در آش ریختمانند آرد یا برنج یا غلات و بنشن و پیاز و هر چه از این قبیل در خانه موجود باشد و اگر نیست چند شاهی پول در آن ظرف بریزد. هر چه در ظرف ریخته می شود باید در ترکیب آش داخل شود و اگر پول در آن ظرف دریوزه گری ریختند با آن پول باید لوازم آش را تدارک دیده و از آن آش بیمار را داد و بازمانده آن را به تهیدستان رهگذر داد و همین آش هر دردی را شفا میبخشد.
فال گرفتن با بولونی:
یکی از شیرینترین آداب چهارشنبه سوری که بیشتر جنبه بازی و تفریح دارد فال گرفتن با بولونی است. بولونی کوزه دهان گشاد کوچکی است که در خانههای ما فراوان است و در آن ادویه خشک یا ترشی و مربا و غیره میریزند.زنان و دختران جوان گرد یکدیگرجمع میشوند و کوزهای را میآورند؛ هر کس هر چه همراه خود دارد و نشانهای از او به شمار می رود در آن بولونی میاندازد و اشعار مختلف در وصف الحال که بتوان بدان تفال کرد بر قطعههای کاغذ مینویسند و تا کرده در بولونی میاندازند سپس دختر نابالغی را میخوانند و او دست در بولونی میکند و پارهای کاغذ را بیرون میآورد و یکی از حاضران شعری را که بر آن نوشته است میخواند
سپس همان دختر یکی از آن اشیاء را بیرون می آورد و ارائه میدهد و آن شعر که خوانده شده است فالی است که در حق صاحب آن نشانی زدهاند در اصفهان یک سرمهدان و یک آئینه کوچک نیز علاوه بر آن اشیاء در بولونی میاندازند و با دیوان حافظ تفا?ل میکنند. یعنی هر چیزی که از بولونی بیرون آمد برای صاحب آن فالی از دیوان حافظ میزنند.
آداب و رسوم چارشنبه سوری در شهرهای مختلف ایران در قرون گذشته:
تهران: کاملترین مجموع آداب چهارشنبه سوری متعلق به تهران بوده است و مردم تهران تمام رسوم متداول را حفظ کردهاند.
شیراز: آتش افروختن در معابر و خانهها، فالگوش، اسپند سوختن، نمک گرد سر گرداندن* در موقع اسفند دود کردن و نمک گردانیدن اوراد «وردها» مخصوصی است که زنان میخوانند، قلمرو چهارشنبه سوری در شیراز صحن بقعه شاه چراغ است و در آنجا نیز توپ کهنهای است که مانند توپ مروارید تهران زنان از آن حاجت میخواهند.
کرمانشاه: مراسم چهارشنبه سوری در کرمانشاه چندان مورد توجه نیست و تنها چیزی که مرسوم است همان پریدن از روی آتش است.
اصفهان: آتش افروختن در معابر، کوزه شکستن، فالگوش، گره گشایی و … کاملاً متداول است و تمام آن آدابی که در طهران معمول است در اصفهان نیز رواج دارد و شکوه شب چهارشنبه سوری در اصفهان از تمام شهرهای ایران بیشتر است.
مشهد: گره گشایی، آتش افروختن، کوزه شکستن و آتش بازی متداول است و علاوه بر آن تفنگ خالی کردن نیز معمول است و در هر خانهای یکی دو تیر تفنگ میاندازند. در سایر شهرهای خراسان نیز چنین است.
زنجان: آتش افروختن، فالگوش و کوزه شکستن معمول است و کوزه شکستن اختصاصی که مردم زنجان دارند به این صورت است که پولی با آب در کوزه میاندازند و از بام به زمین میافکنند. از دیگر خصوصیات مردم زنجان این است که دخترانی را که میخواهند زودتر شوهر بدهند به آب انبار میبرند و هفت گره بر جامه ایشان میزنند و پسران نابالغ باید آن هفت گره را بگشایند.
یکی از آداب دیگر مردم زنجان این است که از روزنه بخاریها یا اجاقهای خانه طنابی داخل اطاق میکنند و بوسیله آن طناب چیزی طلب میکنند؛ صاحب اطاق مکلف است نخستین چیزی که در دسترس او بود بر طناب ببندد و چون طناب را بالا کشیدند بوسیله آن چیزی که بر طناب بستهاند فال میگیرند.
مثلاً اگر جاروبی بر طناب بسته باشند از آن فال بد میگیرند که خانه خراب خواهد شد و خانه ایشان را جاروب خواهند کرد و اگر پاره نانی ببندند فالی نیک میگیرند که وفور نعمت خواهد بود و اگر شیرینی به طناب ببندند نشانه شیرین کامی است.
تبریز: آتشبازی و گرهگشایی از قدیم معمول بوده است آتش افروختن در این اواخر متداول شده است. آجیل و میوهی خشک خوردن از ضروریات است و ترک نمیشود.
اگر دوست یا مهمان و تازه واردی داشته باشند باید حتماً شب چهارشنبه سوری خوانچهای از آجیل و میوه خشک برای او بفرستند. از دیگر خصوصیات مردم تبریز آن است که از بام خانهها بر سر عابرین آب میپاشند؛ این عادت از آداب بسیار قدیم نژاد ایرانی است و در زمان ساسانیان معمول بوده است که در جشن نوروز مردم بر یکدیگر آب میپاشیدهاند و هنوز در میان ارمنیان و زردشتیان ایران هم معمول است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند.
در تبریز هم در میدان ارک توپی است مانند توپ مروارید طهران که زنان به آن متوسل میشوند. در آذربایجان مخصوصاً در شهر تبریز تیر انداختن در شب و چهارشنبه سوری بسیار متداول است و حتی بدرجهای در این باب مبالغه میکردند که سابقاً در هر کجا فوج سربازی بود میبایست در آن شب صف بکشند و دسته جمع تیر بیندازند و صاحب منصبان نمیتوانستند افواج خود را از این کار مانع گردند.
ارومیه: شب چهارشنبه سوری بر بام خانهها میروند و کجاوهای را که زینت کرده و آرایش داده و بر آن طاقه شال کشمیری کشیده و آئینه بستهاند با طنابی از بام بسطح خانه فرود میآورند و میگویند: «بکش که حق مرادت را بدهد» کسی که در خانه است مکلف است که در آن کجاوه شیرینی و آجیل شور و شیرین و میوه خشک بریزد و پس از آنکه چیزی در آن ریختند با طناب آن را بالا میکشند و به خانه دیگر میبرند .
مخصوصاً دامادی که تازه زن گرفته و هنوز عروسی نکرده است موظف است که چنین کجاوهای به بام خانه عروس ببرد و اگر نتوانند از بام بالا روند باید به پشت در روند و در پشت در پنهان شوند که کسی نبیند و آن کجاوه را در اطاق بیندازند و به همین نحو چیزی طلب کنند.
مطالب مرتبط :